کدخبر: ۲۷۸
۲۳ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۲۸
چاپ
لینک کپی شد

به بهانه پایان سریال«دراکولا»

بی خود و بی جهت

بی خود و بی جهت

صبح سینما/رامین مارالی:مهران مدیری توانایی بالایی در ساخت لحظات کمدی دارد؛ برای همین است که پشت صحنه آثار او همواره جذاب تر از خروجی اصلی است؛ این که او کارش را با آیتم سازی آغاز کرده نیز بی تاثیر نیست.در طول دو دهه گذشته کمدی های او به فضاهای بسته محدود بود و بالا بودن تعداد قسمت های برخی آثارش این کمک را به او کرده که آزمون و خطا کند و کیفیت کمدی اثرش را بالا ببرد.دو سریال محبوب او«شب های برره» و«قهوه تلخ» و حتی«پاورچین»در قسمت های نخست کمدی آنچنانی نداشتند؛حتی بعضی از تیپ سازی ها خام و پرداخت نشده است اما پس از چند قسمت درست در زمانی که بازیگران با فضا تطبیق داده می شوند رفته و رفته کمدی قسمت ها بیشتر می شود و کیفیت داستان نیز افزایش پیدا می کند البته این نکته در قسمت های پایانی پخش شده «قهوه تلخ»به واسطه طولانی شدن زمان تولید، کلافگی عوامل چه بازیگران، چه نویسندگان و چه شخص مهران مدیری مستثنا می شود و کیفیت کار افت می کند.

مدیری از«ساعت 5 عصر»ترجیح داد نوع کمدی خود را تغییر دهد و کمی رئال تر به ماجرا نگاه کند؛ برای همین ما شاهد صحنه های بیرونی فراوانی در آن پروژه هستیم.«هیولا»نیز در ادامه همان روند تولید شد اما نکته این جا بود که مدیری دیگر مدیری ده سال قبل نبود و درگیری های فراوان او و عدم علاقه به ساخت سریال نود قسمتی باعث شد که او به ساخت یک سریال 15 قسمتی فکر کند.سریالی که هم به جهت ترکیب بازیگران و هم تعدد لوکیشن برای او چالش تازه ای بود.برگ برنده «هیولا» فیلمنامه فکر شده و تولیدی بدون تعجیل بود.اشاره به مسائل اقتصادی روز و هدایت درست بازیگران باعث شد «هیولا»قسمت به قسمت بهتر شود.البته بماند که اضافه کردن چهار قسمت پایانی در پی استقبال مخاطب در آستانه فصل تازه فعالیت پلتفرم ها باعث لطمه به کار شد.قصه جدیدی که وصله ناجوری برای 15 قسمت ابتدایی شد اما پایان چالش برانگیز «هیولا» و سکانس پایانی باعث شد همچنان این اثر یک سریال مهم در کارنامه او باشد؛ پایانی که توسط منتقدان مطرح داخلی مورد بررسی قرار گرفت و از آن به عنوان یک پایان غم انگیز یاد شد.

استقبال از«هیولا» آنقدری بود که هم تهیه کندگان و هم مدیری مجاب شوند که فصل دیگری از آن را بسازند. «هیولا» در واقع بازگشت مدیری به یک سطح قابل قبول بعد از چند اثر بی چالش و فراموش شدنی بود و او را به ایام ساخت«قهوه تلخ» نزدیک کرد.سرمشغولی های مدیری، تعجیل پخش کننده، عدم وجود یک پیرنگ فکر شده و جذاب؛ پروژه تازه مدیری را با چالش مواجه کرد.«دراکولا» بدون هیچ هدف و دغدغه ای قرار بود دنباله یک سریال نسبتا موفق باشد.نه دیگر ارجاعات باسمه ای اقتصادی قسمت های ابتدایی سریال برای مخاطب جذاب بود و نه این حجم از فانتزی و اغراق در نشان دادن طبقه مرفه؛جدا از آن لحن رفت و برگشتی این سریال و وجود فلاش بک های بیشمار هیچ نشانی از سبک همیشگی سریال سازی مدیری نداشت و در نتیجه پس زننده بود.این سریال اولین آسیب را از فیلمنامه دارد؛مدیری با ساخت درکولا چه چیزی را می خواهد مطرح کند؟یک سوم سریال در بلاتکلیفی سپری می شود؛ نیمه دوم تازه مخاطب می تواند یک خط داستانی پیدا کند و انقدر مسائل کش می آید که اکثر اپیزدها دستاوردی برای مخاطب ندارد.حتی در این سریال ردپای آن چنانی ازپیمان قاسمخانی نیز دیده نمی شود؛ درست است که نام او به عنوان طراح در تیتراژ درج شده اما آنچه از سبک و سیاق طراحی های او بیاد داریم هیچ شباهتی به خروجی دراکولا ندارد؛ مگر آن که این همکاری در حد یک مشاوره باشد.اغلب بازیگران در نیمه سوم در خلق کمدی موفق هستند و اضافه شدن امیرمهدی ژوله نیز به فضا کمک می کند؛محمد بحرانی،ویشکا آسایش و سیما تیرانداز ارتباط بهتری با نقش هایشان برقرار می کنند و لحظات کمدی بهتری در این قسمت ها خلق می شود اما خروجی کلی همچنان بدون هدف و داستان است.

 

اگر چند سال از ساخت این سریال بگذرد احتمالا شخص مدیری نیز این سریال را به لیست سریال هایی که پشیمان است آن را تولید کرده اضافه شود؛سریالی که هیچ آورده ای برای مخاطب ندارد؛ نه دغدغه اجتماعی دارد، نه فرهنگی و نه آن چنان همانند سریال قبلی از مسائل اقتصادی- معیشتی صحبت می کند.اگر هم بنا بوده زندگی مرفهان بی درد را تصویرگری کند؛آن را به سر منزل مقصود درستی هدایت نکرده است.به صورت کلی «دراکولا» بی خود و بی جهت ترین اثر کارنامه اوست.

پربیننده ترین

آخرین اخبار